سلامت اجتماعی مفهوم نسبتا” جدیدی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. سلامت در تعریف کلی سازمان جهانی بهداشت، به رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی گفته می شود. بنابر این سلامت اجتماعی بعدی از سلامت است که به کیفیت روابط اجتماعی مربوط می شود. با اینکه مفهوم سلامت اجتماعی مورد توجه و استقبال متخصصان سلامت و به ویژه جامعه شناسان قرار گرفته است، اما هنوز نظریه منسجمی در رابطه با آن ارائه نشده است. کییز از جامعه شناسان پیشتاز در زمینه مفهوم سازی و سنجش سلامت اجتماعی در سطح خرد است. او سلامت اجتماعی را عبارت از چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع می داند. از نظر کییز فردی برخورداز از سلامت اجتماعی است که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابل فهم و بالقوه مفید برای رشد و شکوفایی بداند و احساس کند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته می شود و در پیشرفت آن سهیم است. بنابر این سلامت اجتماعی از نظر کییز کسب نمره بالا در شاخص های پنجگانه، همبستگی اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی توسط فرد است. این نوع از نگاه به سلامت اجتماعی در سطح خرد قابل بحث و بررسی است. در سطحی بالاتر صحبت از سلامت اجتماعی سازمان و یا به صورت خلاصه “سلامت سازمانی” است. سلامت سازمانی به توانایی سازمان در داشتن عملکردی موثر، سازگاری کافی، تغییرپذیری مناسب و توانایی رشد از درون گفته می شود. بنا بر این، سلامت سازمانی به وجود هدفمندی، ارتباطات موثر، انسجام، قدرت حل مسئله و سازگاری در سازمان اشاره دارد. بالاترین سطح سلامت اجتماعی، سلامت جامعه است. سلامت جامعه به میزان مطلوبیت شاخص های کلان اجتماعی از قبیل نرخ طلاق، میزان نابرابری اقتصادی، میزان جرم، نرخ بیکاری، نرخ باسوادی و امثال آن گفته می شود. با توجه به مباحث فوق مشخص می شود که سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی از اهمیت چشمگیری برخوردار است؛ زیرا پایین بودن سلامت جامعه، بدون تردید سلامت جسمی و روانی افراد را نیز تهدید خواهد کرد.